معرفی کتاب: تربیت ذهن

ساخت وبلاگ

به نظر می‌رسد پرسش دشوار، پرسش هستی‌شناختی است که ماهیت تربیت را مورد بررسی قرار می‌دهد، زیرا تأمل درباره دو پرسش دیگر - جستجو درباره روش تربیت و استدلال درباره ضرورت آن - وابسته به ماهیتی است که به تربیت قائل می‌شویم. به عنوان مثال، اگر تربیت، آشنا کردن ذهن با دانش تلقی شود، در این صورت پایه‌هایی برای چگونگی این امر و دلایلی برای ضرورت آن برگزیده‌ شده است، در حالی که چنانچه تربیت توانمند کردن ذهن برای خلق دانش در نظر گرفته شود، در این صورت مبنای متفاوتی برای اندیشیدن درباره روش تربیت و ضرورت آن انتخاب شده است. در واقع، کتاب پیش رو می‌کوشد تا چیستی تربیت را از طریق تبیین نسبت میان ذهن و دانش آشکار سازد.

در فصل اول کتاب خاستگاه نظری اندیشه برایتر از منظر فلسفی و علوم شناختی بررسی می‌شود. در اینجا نشان داده می‌شود که اندیشه برایتر در خط سیر کدام نظریه فلسفی قرار دارد و چگونه با کمک علوم شناختی طرحی جدیدی برای نظریه تربیتی برانداخته است.

در فصل دوم مفروضه‌های نظری دیدگاه برایتر بررسی می‌شود. استدلال برایتر آن است که در عصر حاضر به نظریه جدیدی درباره ذهن و دانش نیاز است. بنابراین، در اینجا ابتدا طرح برایتر برای تبیین رابطه میان ذهن و دانش ارائه می‌شود و سپس ملاحظات تربیتی ناشی از آن مورد بحث قرار می‌گیرد.

فصل سوم کتاب به بررسی پیامد روش شناختی آموزشی و پژوهشی دیدگاه برایتر می‌پردازد. در دیدگاه وی، پژوهش در کانون کار دانشی قرار می‌گیرد و آموزش و یادگیری نیز پیامد ضمنی چنین فعالیتی تلقی می‌شوند، فعالیتی که منجر به اصلاح دانش موجود و یا خلق دانش جدید می‌گردد. در اینجا نظریه اصلی برایتر یعنی ساختن دانش مطرح می‌شود و رهیافت علوم شناختی برای توسعه ساختن دانش معرفی می‌گردد.

فصل پایانی کتاب به بحث و نتیجه‌گیری اختصاص دارد. در این فصل نویسنده تلاش کرده تا تصویر جامعی از اندیشه برایتر ترسیم کند، به عبارت دیگر، این فصل در نظر دارد یافته‌های مهم و کلیدی را تلخیص و ارائه نماید و نتایج حاصل از دستاوردهای مطالعه را مورد بحث قرار دهد.

در بخشی از کتاب تربیت ذهن می‌خوانیم:

هدف اصلی در پژوهش پیوندگرا این است که مجموعۀ مناسبی از وزنه‌هایی را بیابیم که کار خاصی را انجام می‌دهند. خوشبختانه، الگوریتم‌های یادگیری طراحی شده‌اند که می‌توانند وزنه‌های مناسب را برای اجرای بسیاری از کارها محاسبه کنند.

یکی از پرکاربردترین روش‌های مهارت‌آموزی پس‌پراکنی نام دارد. برای استفاده از این روش به مجموعه آموزشی نیاز داریم که از بسیاری از نمونۀ ورودی‌ها و خروجی‌های مورد نظرشان برای یک کار خاص تشکیل شده است. برای مثال، اگر کار این است که چهرۀ مذکر را از چهرۀ مؤنث تشخیص دهیم، مرحلۀ مهارت‌آموزی می‌تواند تصاویری را از چهره‌ها با ذکر جنسیت شخص در هر یک از آن‌ها در بر داشته باشد. شبکه‌ای که می‌تواند این کار را یاد بگیرد ممکن است دو واحد خروجی (که دسته‌های مذکر و مؤنث را نشان می‌دهد) و تعداد زیادی واحد ورودی داشته باشد، هر یک از ورودی‌ها به روشنایی هر یک پیکسل (نقطۀ کوچک) در تصویر مربوط است.

وزنه‌های شبکه‌ای که قرار است یاد بگیرد ابتدائاً با ارزش‌های تصادفی تنظیم می‌شوند سپس اعضای مرحلۀ مهارت‌آموزی مکرراً در معرض شبکه قرار می‌گیرند. ارزش‌های ورودی یک عضو در واحدهای ورودی قرار داده می‌شود و خروجی شبکه با خروجی مورد نظر برای این عضو مقایسه می‌شود. سپس همۀ وزنه‌ها در شبکه در جهتی تنظیم می‌شوند که ارزش‌های خروجی شبکه به ارزش‌های خروجی مورد نظر نزدیک شوند. برای مثال، وقتی چهرۀ مذکر به واحدهای ورودی عرضه می‌شود وزنه‌ها به گونه‌ای تنظیم می‌شوند که ارزش واحد خروجی مذکر افزایش می‌یابد و ارزش واحد خروجی مؤنث کم می‌شود.

پس از تکرار زیاد این فرایند، شبکه می‌تواند یاد بگیرد که برای هر ورودی در مرحلۀ مهارت‌آموزی خروجی مطلوب را بیرون دهد. اگر مهارت‌آموزی خوب پیش برود، ممکن است شبکه یاد بگیرد که به رفتار مطلوب ورودی‌ها و خروجی‌هایی که در مرحلۀ مهارت‌آموزی نبوده‌اند تعمیم یابد. برای مثال، ممکن است به خوبی بتواند چهرۀ مذکر و مؤنث را در تصاویری که قبلاً هرگز به آن داده نشده بودند تمییز دهد.


برچسب‌ها: مهدی عزیزی
+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۹/۰۵/۰۵ساعت 8:48&  توسط مهـدی عـزیـزی 

واگویه های مهدی عزیزی...
ما را در سایت واگویه های مهدی عزیزی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehdi-azizia بازدید : 88 تاريخ : چهارشنبه 26 شهريور 1399 ساعت: 0:56